English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8437 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
handlebar U دسته دو چرخه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cycle time U مدت چرخه زمان چرخه
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
water cycle U چرخه اب
cycled U چرخه
velocipede U سه چرخه
tricycle U سه چرخه
tricyclic U سه چرخه
hydrologic cycle U چرخه اب
cyclone U چرخه
cyclones U چرخه
monocyle U یک چرخه
cycles U چرخه
monocycle U یک چرخه
cycle U چرخه
trike U سه چرخه
tricycles U سه چرخه
rotation U چرخه
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
duty cycle U چرخه کار
search cycle U چرخه جستجو
instruction cycle U چرخه دستورالعمل
execute cycle U چرخه اجرا
execution cycle U چرخه اجرا
tropical cyclone U چرخه استوایی
hz U چرخه درثانیه
design cycle U چرخه طراحی
pedicab U سه چرخه پایی
activity cycle U چرخه فعالیت
cycling U چرخه زنی
life-cycles U چرخه زندگی
life-cycle U چرخه زندگی
cardiac cycle U چرخه قلبی
biorhythm U چرخه زیستی
carnot cycle U چرخه کارنو
cycle stealing U چرخه دزدی
cycle stealing U مدت چرخه
circulation of a vector U چرخه بردار
cycle time U مدت چرخه
cycles per second U چرخه در ثانیه
display cycle U چرخه نمایش
hertz U چرخه در ثانیه
storage cycle U چرخه انباره
major cycle U چرخه بزرگ
cycle U چرخ چرخه
cycle U چرخه زدن
major cycle U بزرگ چرخه
four cycle U چهار چرخه
cycled U چرخ چرخه
cycled U چرخه زدن
cycles U چرخ چرخه
cycles U چرخه زدن
magnetic whirl U چرخه مغناطیسی
machine cycle U چرخه ماشین
life cycle U چرخه دوام
kilocycle U هزار چرخه
menstrual cycle U چرخه قاعدگی
megacycle U مگا چرخه
minor cycle U خرد چرخه
minor cycle U چرخه خرد
fetch cycle U چرخه واکشی
six by six U ماشین شش چرخه
tricar U اتومبیل سه چرخه
memory cycle U چرخه حافظه
cyclones U چرخه باد
megacycle U میلیون چرخه
cyclone U چرخه باد
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
gigacycle U هزار میلیارد چرخه
read write cycle U چرخه خواندن و نوشتن
six by six U وسیله نقلیه شش چرخه
citric acid cycle U چرخه سیتریک اسید
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
data processing cycle U چرخه پردازش داده
toothed wheel U چرخه دندانه دار
reset cycle U چرخه باز نشانی
computer processing cycle U چرخه پردازش کامپیوتر
gramdfather cycle U چرخه پدر بزرگ
kilomegacycle U یک بیلیون چرخه در ثانیه
kilomegacycle U هزار میلیون چرخه
program development cycle U چرخه ایجاد برنامه
born haber cycle U چرخه بورن- هابر
internal cycle time U زمان چرخه داخلی
tarantass U درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
wagonette U گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
trailer U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
monorail U ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
monorails U ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
trailers U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
tumbrel or bril U ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
distribute U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
streams of people U دسته دسته مردم
windrow U دسته دسته کردن
in detail U مفصلا دسته دسته
sects U دسته دسته مذهبی
trooped U دسته دسته شدن
groups U دسته دسته کردن
trooping U دسته دسته شدن
troop U دسته دسته شدن
they came in bands U دسته دسته امدند
group U دسته دسته کردن
regiments U دسته دسته کردن
regiment U دسته دسته کردن
sect U دسته دسته مذهبی
assort U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته شدن
sorts U دسته دسته کردن
shoals of people U دسته دسته مردم
sort U دسته دسته کردن
sorted U دسته دسته کردن
scores of people U دسته دسته مردم
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
cranked U دسته
teams U دسته
crank U دسته
kindest U دسته
handhold U دسته
ranges U دسته
team U دسته
cluster U دسته
drove U دسته
kinds U دسته
cluster bombs U دسته
bouquets U دسته گل
bouquet U دسته گل
cranks U دسته
handgrip U دسته
helve U دسته
cranking U دسته
cluster bomb U دسته
droves U دسته
kind U دسته
clusters U دسته
haft U دسته
category U دسته
clans U دسته
ilk U دسته
gangs U دسته
skein U دسته
gang U دسته
levers U دسته
skeins U دسته
lever U دسته
faggot U دسته
faggots U دسته
stems U دسته
stemming U دسته
bunched U دسته
handles U دسته
bunches U دسته
bunching U دسته
handle U دسته
tussock U دسته مو
assortments U دسته
assortment U دسته
tussocks U دسته مو
nib U دسته
nibs U دسته
stem U دسته
stemmed U دسته
sheaf U دسته
parcels U دسته
parcel U دسته
classis U دسته
confraternity U دسته
wisps U دسته
wisp U دسته
platoons U دسته
platoon U دسته
covey U دسته
ringleaders U سر دسته
ringleader U سر دسته
fascicle U دسته
fascicle or cule U دسته
fascicled U دسته دسته
fasciculate U دسته دسته
hosts U دسته
hosting U دسته
hosted U دسته
host U دسته
cheque book U دسته چک
fagot U دسته
clump U دسته
clumped U دسته
clumping U دسته
clumps U دسته
congregation U دسته
congregations U دسته
Recent search history Forum search
2New Format
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
1روی پوسته تخم مرغ قدم برداشتن چه اصطلاحی در زبان انگلیسی دارد؟
1well-shuffled deck
1I want to add a meaning, but it doesn't fuction!
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com